در سالهای اخیر موضوع انگیزش کارکنان و نقشی که در بهره وری و محیط کار دارند توجه بسیاری از پژوهشگران رفتار سازمانی ،روانشناسان و مدیران کارآمد را به سوی خود جلب کرده است .انسانها با نیازها و انگیزشها ی گوناگون از قبیل قدرت ،ایمنی ،جاه طلبی ،پیوند جویی و تعلق ،پیشرفت و غیره وارد سازمان و محیط کار می شوند،به دلیل تفوق انگیزشی گوناگون علاوه بر عملکرد متفاوتی که در سازمان و جامعه خواهند داشت به مشاغل خاص گرایش بیشتری دارند.با وجودی که انسان موجودی تک ساختی با انگیزه ای واحد نیست اما تفوق انگیزشهای گوناگون در زمانهای مختلف و حتی سنین متفاوت در افراد یکسان نیست .به همین دلیل در مدیریت نوین علمی با بهره گیری از مصاحبه های تخصصی استخدامی و نیز آزمونهای روانشناسی سعی می کنند تفوق انگیزش کارکنان را شناسایی کرده و در انتخاب مناسب افراد برای مشاغل گوناگون آن رات مورد توجه قرار دهند .هدف از مقاله حاضر تبیین رفتار سازمانی افراد با برتری انگیزشی متفاوت می باشد .از آنجا که انگیزه پیشرفت ارتباط تنگاتنگی با توسعه اقتصادی و پیشرفت ملی دارد ،نخست به بحث در این مورد می پردازیم .
طی سالها دانشمندان علوم رفتاری مشاهده کرده اند که تعدادی از انسانها نیاز شدیدی به پیشرفت دارند و برخی دیگر که شاید اکثریت را تشکیل می دهند به نظر می رسد آنقدرها نیاز به پیشرفت را در خود احساس نمی کنند.این پدیده نخستین بار به صورت علمی مورد توجه روانشناس مشهور دانشگاه هاروارد ”مک کله لند “(Mc Clelland ) قرار گرفت .او و همکارانش بیش از 30 سال به انواع تحقیقات در مورد این نیاز مبرم که خاص نوع آدمی است پرداختند.تحقیقات وی و سایر پژوهشگران در سایر کشورها باعث گردید که روی انگیزش در جامع ترین شکل خود پژوهش صورت گیرد و نظریه نسبتا جامعی در رابطه با نیاز به پیشرفت و تاثیر آن بر رشد اقتصاد مل ی کشورها پدید آورند.برای نمونه مک کله لند و همکارانش در یکی از پژوهشهای اولیه خود به بررسی تمدن باستانی یونانیهای آتن می پردازد.به طور کلی این چنین فرض می شود که پیشرفت اتن ناشی از توسعه اقتصادی بود و نه علت آن که به نوبه خود جهت گیری پیشرفت در مردم را سبب گردید .مک کله لند با توجه به شواهد ، استدلال می کند که عکس آن نیز درست است ،یعنی سطح انگیزش پیشرفت ،جوی روانی را به وجود آورد که در آن توسعه اقتصادی بعدی را برای مردم آتن ممکن ساخت .برای رسیدن به چنین استدلالی،انگیزش پیشرفت ،از نمونه های معرف فرهنگ و ادبیات مردم آتن و از طرحهای هنری روی ظروفی که از دوره های مختلف گزینش شده بودند ،اندازه گیری شد.بدین ترتیب مک کله لند توانست نشان دهد که بخش تجارت از ادوار اولیه تا دوره حداکثر اقتصادی بالا رفت و سپس به تدریج افول کرد.نکته دیگر اینکه دوره های ترقی و تنزل اقتصادی به دنبال ترقی و تنزل انگیزش پیشرفت به گونه ای پدیدار شد که در ادبیات و هنرمنعکس شده بود .
مک کله لند همچنین تلاش کرد ارتباط بین انگیزش یشرفت و رشد اقتصادی در دوران جدیدتر را با استفاده از شاخصهای گوناگون در تعداد زیادی از کشورها نشان دهد.برای مثال او برای اندازه گیری رشد اقتصادی ،میزان تولید برق یک کشور نسبت به جمعیت آن کشور را برای کشورهای منطقه معتدل ،مورد استفاده قرار داد . انگیزش پیشرفت به وسیله کتابهای خواندنی کودکان در سالهای بین 1950-1925 اندازه گیری شد .با فرض اینکه اینگونه خواندنیها،منعکس کننده تاکید نسبی بر تلاش بریا پیشرفت در یک کشور معین است ، داستان های کتابها را برگزیده و مطالب مربوط به پیشرفت را نمره دادند .واکاوی داده ها نشان داد که ارتباطی مثبت بین میزان انگیزش پیشرفت در خواندنیهای کودکان در سالهای 1925 و رشد اقتصادی بعدی وجود دارد(بر اساس مقایسه تولید برق از 1925 تا 1950) کشورهایی که افزایش بیشتری در تولید نشان دادند،مطالب مربوط به پیشرفت در خوتندنیهای کودکان را پیش از آن تاریخ نیز مورد تاکید بیشتری قرار داده بودند.
یافته هایی از این قبیل حاکی از آن است که توسعه اقتصادی در هر جامعه به افزایش افراد با انگیزش پیشرفت بالا در ان جامعه بستگی دارد.به زبان دیگر تلاش برای پیشرفت و برتری پیش از توسعه اقتصادی می آید .تحقیقات او و سایرین در ده های اخیر در کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته بیان می دارد جوامعی که نیاز به شوق پیشرفت را نشان می دهند با بهره گیری از افراد با انگیزش پیشرفت بالا بعد ها به رشد اقتصادی و وفور نعمت می رسند .کشورهایی که راهبرد های فرهنگی شان نیاز به پیشرفت اندکی را تبلیغ می کنند با انحطاط اقتصادی مواجه می گردند.به همین دلیل دو پیشنهاد عمده این دانشمند در اکثر نوشته های معتبر رفتار سازمانی بدین سان آمده است : نخست اینکه باروری شرکت یا کشوری می تواند با افزایش افراد با انگیزش پیشرفت بالا ،مرتبط باشد و دوم اینکه مردم می توانند از طریق آموزش بر نیاز پیشرفت خود و فرزندان شان بیفزایند.
ویژگیهای رفتاری افراد با انگیزش پیشرفت بالا توسط محققان در کشورهای زیادی مورد مطالعه قرار گرفته است .در نتیجه پژوهشهای شایان توجهی که در طی سالها انجام گرفته ،امروزه یافته های زیادی در مورد ویژگیهای شخصیتی افراد با انگیزش پیشرفت بالا به دست آمده است . اشخاصی که این انگیزش در آنها بالاست علاقمند به برتری به خاطر برتری هستند و نه به خاطر پاداشی که به دنبال دارد .آنها روی یک تکلیف به سبب پولی که به عنوان پاداش به دنبال دارد کار نمی کنند،چناچه به این افراد دو کار ،یکی ساده با دستمزدی خوب و دیگری به مراتب دشوارتر با دستمزد کمتر با وجود مساوی بودن سایر شرایط پیشنهاد کنند،معمولا شغل دوم که نیاز به تلاش و رقابت در آن بیشتر است انتخاب می کنند .افرادی که دارای انگیزش پیشرفت بالایی هستند به محض انتخاب یک هدف تا انجام موفقیت آمیز آن کانلا مجذوب آن کار می شوند.به زبان دیگر وجدان کاری در آنها بسیار بالا است .آنها با حداقل نظارت بیرونی و یا بدون نظارت ،تنها به خاطر تقویت های درونی کار خود را به نحو احسن انجام می دهند .آنها اشتیاق شدیدی برای کسب استانداردهای ایده آل در انجام امور محوله و یا توفیق در موفقیتهای رقابتی دارند،تمایل آنان بر این است که موقعیت های مشتمل بر مخاطره های متوسط و میانه را بر موقعیتهایی که در آنها اصلا خطری وجود ندارد یا خطر بسیار زیاد است ترجیح دهند.
افراد با انگیزش پیشرفت بالا به پس فرست (Feed Back ) کارشان علاقمندند،آنها در هر شغل و سازمانی موفق عمل نمی کنند ،در مشاغلی که ارزیابی با معیارهای عینی و ضابطه مند انجام می گیرد توفیق بیشتری کسب می کنند.چون از انجام وظیفه صرفا به خاطر نفس انجام آن لذت می برند ،انجام کار به نحو احسن برای آنها پاداشهای درونی و رضامندی را در پی دارد به همین دلیل از سطح سلامتی روانی بالاتری برخوردارند .به پول به عنوان فراهم کننده ثروت مادی توجهی ندارند بلکه از ان جهت که داشتن درآمد ،ملاک سنجش کمال و برتری است به آن اهمیت می دهند.
تحقیقات متعدد در کشورهای مختلف و سازمان های گوناگون نشان می دهد سازمان های بازرگانی و مدیران ابداع کننده غالبا از نظر انگیزش پیشرفت در سطح بالایی قرار دارند ،چنین افرادی عموما کارایی وضع موجود و آنچه را که از گذشته به ارث رسیده است به دیده شک می نگرند،با سنت شکنی در شیوه کاری رایج و ارایه روشها و راههای نو باعث ارتقاء سازمان و کشور می گردند. از آنجا که این افراد در مورد تواناییهای خود نظری واقع بینامنه دارند و هرگز لاف نمی زنند و به دیگران نیز امکان مداخله و انجام کارهایشان را نمی دهند ،ممکن است اغلب ، دیگران را ناراحت کنند و به نظر آید که رفتاری دوستانه ندارند .در صورتی که افراد با انگیزش پیشرفت بالا ،از مهارت های اساسی مدیریت علمی نیز برخوردار باشند در شرایطی که جامعه به سوی توسعه پیش برود از بهترین مدیران به شمار می آیند.
اما ببینیم چرا افراد با انگیزش پیشرفت بالا اینگونه رفتار می کنند ،مک کله لند بر این عقیده است که آنان از روی عادت برای انجام بهتر کارها از وقت و اندیشه خود مایه می گذارند .برای مثال دانشجویان با انگیزش پیشرفت بالا معمولا از افرادی که از نظر هوشی با آنها برابرند نمرات درسی بهتری می گیرند ،چراکه آنها دائم بر این تلاش هستند که ترفیعات بیشتری بدست آورند و از آنجا که دائم در جستجوی راههای بهتری برای انجام امور هستند سریع تر ارتقاء می یابند.شرکتهایی که این افراد در آن زیاد هستند ترقی و سوددهی شان بیشتر خواهد بود .مک کله لند این نتیجه گیری را حتی تاسطح کشورها هم گسترش داده و رشد اقتصاد ملی را با ارایه ارقام و اعداد با حضور بیشتر انسانهای با انگیزش پیشرفت بالا در آن کشور مرتبط می داند.پژوهشهای انجام شده حاکی از آن است که می توان از طریق آموزش هم در اوایل و هم در دوره های بعدی زندگی انگیزش پیشرفت را در آدمیان برانگیخت .برنامه های آموزشی که در این زمینه در کشورهای مختلف انجام گرفته نشان می دهد، این انگیزه تا حد زیادی دارای ماهیت اکتسابی بوده و به وسیله آموزش قابل انتقال است .نظریه فوق ،گستره ای وسیع تر از رفتار فردی را در برمی گیرد،اندیشمندان بر این عقیده اند که باروری فرهنگها و جوامع نیز می تواند بر اساس درجه ای که افراد آنها نیاز به پیشرفت را نشان می دهند پیش بینی شود بررسی های انجام شده نشان می دهد اشخاص با انگیزش پیشرفت بالا در جوامعی رشد می یابند که بر مقوله های تربیتی و فرهنگی خاص تاکید بیشتر دارند ،اگر سازه های فرهنگی جامعه به افراد یاد دهد که تبحر ،سخت کوشی ،احتیاط و رفتار مسوولیت پذیر به پیامد های مثبت خواهد انجامید و بر عکس عدم مهارت ،عدم تلاش به پیامد های منفی منجر خواهد شد ،چنین افرادی به جای اتکاء به شانس ،سرنوشت ،قدرت دیگران ،به خود ایمان آورده ،معتقد خواهند شد که اعمالشان نقش عمده ای در به حداکثر رساندن رویداد ها و پی آمدها ی خوب و مثبت دارد .البته شیوه رفتار مدیران فرهنگی ، ضرب المثلهایی که در کتابها و رسانه ها آورده م ی شوند ،همگی می توانند بر نگیزش پیشرفت کودکان ،جوانان و بزرگسالان اثر بگذارند .از آنجا که فرهنگ ،ریشه درخت توسعه به شمار می آید، سخن گفتن از توسعه اقتصادی بدون در نظر گرفتن سازوکارهای فرهنگی مولد آن ،آب در هاون کوبیدن است .بنابراین توجه بیش از پیش برنامه ریزان و مدیران جامعه و همه کسانی که دلسوز تربیت نسل آینده و اعتلا و پیشرفت کشور هستند را نسبت به مقوله های فرهنگی مرتبط با توسعه اقتصادی کشور جلب می کنیم .
|