مثل اینکه در فوتبال ما روز بازیهایى که جشن تولد مربیان تیم هاى استقلال و پرسپولیس است این تیم ها باید ? گل دریافت کنند! یادتان هست که در جشن تولد ناصرخان، استقلال ?-? به نفت باخت و در بازى پرسپولیس - ابومسلم هم بازى ?-? شد تا افشین امپراتور بمیرد و زنده شود. ولى جناب قطبى، عجب حمله اى به شما شد، آن هم با خامه هاى کیک جشن تولدت. مرزبان هم حسابى از خجالتت درآمد و عقده گشایى کرد و با حمله هاى خامه اى، شما را رو سفید کرد.
گرچه شاگردانت که به قول خودت دل شیر دارند و شایسته قهرمانى هستند هم در بازى با ابومسلم باز هم شما را رو سفید کردند اما یادت باشد که قرار است ? امتیاز از پرسپولیس کم شود. خبر ندارى؟ ?? امتیازى خواهید شد و به رده دوم جدول سقوط خواهید کرد. حتى اگر بدهى پرسپولیس صاف شود هم ? امتیازتان سوخت و اگر هم صاف نشود که به دسته اول سقوط مى کنید و باید دربى را با تیم استیل آذین برگزار کنید. آقاى قطبى همه تیم ها ابومسلم نیستند که یک نیمه شیر باشند و یک نیمه موش. به فکر تیمت باش و بدان کسانى که کیک و خامه اش را به صورتت نمالیدند خطرناک تر از تیم هاى یک نیمه شیر و یک نیمه موش هستند.
فرشید دیوید سیمن
در سایت گوگل دنبال صحنه هاى خنده دار مى گشتم. در مستطیل جست وجو نوشتم: «صحنه هاى خنده دار ورزشى» اینتر را که زدم دیدم به به! صحنه اول مربوط به بازى پرسپولیس- ابومسلم است آن هم گل سوم ابومسلم و حرکت به یاد ماندنى فرشید کریمى! واقعا که! اگر از این به بعد در برنامه طنز ورزشى و آنونس هاى خنده دار ورزشى این سوتى فرشید کریمى را دیدیم، نباید تعجب بکنیم. مثل اینکه همه کریمى ها اهل خنده و شوخى و انجام کارهاى خنده دار هستند.
آن از فیروز کریمى، این هم از فرشید کریمى. توپ را با دست بگیرى و بغل کنى بعد توپ از بغلت قل بخورد و درست روى نوک پایت فرود بیاید و بیفتد جلوى مهاجم، این کار در فوتبال یعنى گل هلو بیا تو گلو! فرشید کریمى که دریبل خورد، دیگر به ادامه صحنه نگاه نکرد، سرش را انداخت پایین تا گل را نبیند یا حتى فکر کرد شاید توپ گل نشود و کریم باقرى مثل صحنه توپى که شاید از خط گذشت و شاید هم نگذشت، دروازه را نجات بدهد. اما تراژدى آنجا بود که تماشاگران پرسپولیس، حسابى از خجالت فرشید در آمدند، نیمه اول فحش و فحش کارى، نیمه دوم «دوستت داریم، دوستت داریم»، این پنجره ها مرده این شعار هستند. «فرشید دیوید سیمن!» آقاى کریمى، شانس آورى که بازى ?-? شد وگرنه معلوم نبود چه بلایى بر سرت مى آمد.
مشت به اتحاد استراتژیک
|
|
آخ آخ! دیدید چطورى اتحاد استراتژیک آبى ها به هم خورد؟ اشتباه مى کنم؟ نه، چه اشتباهى؟ بله، امیر قلعه نویى برد و ناصرخان حسابى سرکیف شد اما باز هم اتحاد به جایى نرسید. وقتى مجتبى ابراهیمى در دقیقه ?-? آن گل هاشمى نسبى را به استقلال زد، ژنرال خوشحال که نشد هیچ، کلى هم سگرمه هایش در هم رفت. مى دانید که، این عادت امیر پروین ببخشید امیر قلعه نویى است که حتى اگر تیمش از برزیل ?? گل هم جلو باشد، خنده بى خنده! نظیر خونسردى ژنرال را هیچ کجا نمى توانید ببینید. خلاصه، بازى مس - استقلال که جلو مى رفت، بازى بد استقلالى ها هم حتى خود ژنرال را از گل زدن ناامید کرده بود. چند بارى هم خیابانى مى خواست بگوید: شاید قلعه نویى دوست داشته باشد بازى مساوى شود اما نگفت. بازى که به آخر نزدیک مى شد، خونسردى و آرامش ژنرال بیشتر مى شد تا اینکه سوت پایان زده شد و یکدفعه اى، جناب امیرخان از خوشحالى ترکید و همین مانده بود که به یاد ناصر ابراهیمى در بازى استقلال - پرسپولیس ? دى ،?? پشتک وارو بزند. خدا به امیرخان رحم کند. SMS هاى رد و بدل شده هواداران استقلال را که بخوانید به حرف این پنجره ها مى رسید.
کریم و ... کریمى!
جنبه نداشتى؟ همین که على دایى کمى لى لى به لالایت گذاشت و گفت: در دوره من کریم باقرى هم جزو بهترین گلزن ها بوده، باید اینطورى بازى مى کردى؟ یک گل به خودى رسمى و یک گل غیررسمى به همراه کم کارى روى گل دوم آتسو کاملا ثابت کرد که بعضى اوقات واقعا دیگر دود از کنده بلند نمى شود. این پنجره ها کشته مرده گل به خودى جناب باقرى هستند که ما نفهمیدیم قصد دور کردن داشت یا گل زدن به خودى؟
کمى هم به نخودى ها گل بزن. نیمه اول بازى پرسپولیس - ابومسلم آدم را یاد نیمه اول بازى استقلال - پرسپولیس سال ?? مى انداخت که پرسپولیس نیمه اول ? گل دریافت کرد. البته در آن بازى پرسپولیس نیمه دوم یک گل زد اما خب این بازى ختم به خیر شد. شیرینى این یک امتیاز کم از ? امتیاز نداشت. کریم که حسابى قاطى کرده بود تنها دلدارى دهنده فرشید کریمى بود و فقط او بود که دستى بر سر و روى فرشید دیوید سیمن (مراجعه شود به پنجره فرشید کریمى) مى کشید و مواظب بود تا بغضش نترکد. آخر هواداران پرسپولیس آخر نیمه اول هر چه از دهانشان تراوش مى کرد را نثار فرشید کرده بودند اما نثار کریم باقرى نکرده بودند. کریم و کریمى، عجیب فریمى ...! عکس یادگارى فراموش نشود.
سیاه بازى على منصور
|
|
یک بار در نامه اى که این پنجره ها براى جناب قطبى نوشته بود، اشاره کردیم که در فوتبال ایران هم مصاحبه مى کنند بعد به راحتى آن را تکذیب مى کنند، هم حرف مى زنند ولى به جاى اینکه به حرف هایشان عمل کنند، عکس آنها را انجام مى دهند. حالا نوبتى هم باشد، نوبت علیرضا منصوریان یا همان داش على استقلالى هاست که قبل از بازى بگوید من به سمت ژنرال نمى روم، اما آنچنان به سمت ژنرال برود که بخواهد دستش را مثل بزرگ استقلالى ها ببوسد. اگر امیرخان مى گذاشت که نورعلى نور بود. بعد ژنرال را به سمت هواداران و بازیکنان بیاورد و مثلا نشان بدهد که بله، ما جوانمردیم و مس و استقلال نداریم و امیر از خودمان است و اینا. حتى زمانى که داش على تعویض شد دوباره به سمت امیرخان رفت و آنچنان بغلش کرد که انگار استقلال ?? گل جلو است. آدم مى ماند چه بگوید! قبل از بازى منصوریان در یک مصاحبه جنجالى آنچنان به امیر حمله کرد که سابقه نداشت. داستان نفرستادن لیست استقلال به جام باشگاه ها و دور شدن استقلال از قهرمانى لیگ فصل گذشته، داغ دل هر استقلالى را تازه مى کند چه برسد به داش على منصوریان! اما دیدید که ژنرال حرفه اى تر و خونسردتر از این حرف ها بود که با کارهاى داش على، سیاه شود. پنجره ژنرال را دوباره بخوانید... لطفا!